معصومه هر روز غروب نزدیکیهای ساعت ٦ که میشود دلش هوای پارک سر کوچهشان را میکند. لباسهایش را میپوشد و چادرش را سر میکند، اما جای پارک رفتن کلافه و گریان طول و عرض خانه ٦٠ متری را پشت سر هم میرود و برمیگردد.
٤٠٥ روز از افتادن دختر ٦ سالهاش فاطمه در استخر پارك سر كوچهشان ميگذرد و او ساعت ٦ عصر تمام اين روزها از تحمل اين داغ، ميگريد. زمان و مكان براي معصومه سر ساعت ٦ عصر سوم خردادماه، ميان شلوغي مراسم نيمهشعبان و رنگها و نورها جامانده. آن روز ....
شرح خبر